یکی از کارکردهای معماری، تبیین «هویت» در مراتب مختلف و بر اساس بستر فرهنگی است. به نظر میرسد این کارکرد پس از گسترش مبانی مدرنیته در سرزمینهای هویتمند با چالشهایی مواجه شده و ابعاد ...
بیشتر
یکی از کارکردهای معماری، تبیین «هویت» در مراتب مختلف و بر اساس بستر فرهنگی است. به نظر میرسد این کارکرد پس از گسترش مبانی مدرنیته در سرزمینهای هویتمند با چالشهایی مواجه شده و ابعاد مختلف معماری-از جمله معماری داخلی-دچار تقلید، گسست از سنتها و بیهویتی گشته است؛ بنابراین، چگونگی هویتمندسازی معماری داخلی-صرف نظر از کاربری فضا-و شناسایی «مؤلفههای پایهای» سؤال اصلی پژوهش حاضر است. هدف اصلی مقاله، ایجاد ساختاری بنیادین برای ارزیابی و طراحی هویتمند و سنتمحور معماری داخلی است. برای دستیابی به این هدف با استفاده از راهبرد کیفی در پژوهش و مبتنی بر روش نظریهیابی زمینهای و تحلیل محتوا، دادههای مرتبط با معماری داخلی، سنت و هویتمندسازی فضاها گردآوری و اطلاعات حاصله در راستای نیل به هدف جهتدهی شدهاند. با استفاده از رویکرد استدلالی و استنتاجی ساماندهی یافتهها صورت گرفته و مبانی نظری آن برای موضعگیری فلسفی پژوهش مشخص شده است. براساس یافتههای تحقیق مشخص شد، چهار سنت «عرض امانت»، «نفی حرج»، «استعداد» و «بازتاب اعمال» ارتباط محتوایی عمیقی با فرآیند ایجاد اثر معماری دارد، به صورتی که سنت عرض امانت معرفتشناسی، بینش، نیت و انگیزه معماران را هدایت میکند، سنت نفی حرج شیوههای عملکردی و نحوه بهکارگیری عناصر مفهومساز از محیط (عناصر ثابت، نیمهثابت و غیرثابت) را در برمیگیرد. سنت استعداد، مربوط به تجلی اثر معماری داخلی است و سنت بازتاب عمل تأثیرات متقابل اثر بر معمار و مخاطب را تبیین مینماید. از برهمنهی منطقی این موارد مدلی ارائهشده که بر سنن الهی استوار است و راهکارهای ایجاد بستر تعالی معمار و مخاطبان فضای داخلی را بیان میدارد.